شب یلدا
دسامبر 21, 2010 at 7:44 ب.ظ. بیان دیدگاه
سنت را می بینی ، انار را شبهای پیش هم می خوردیم ، اما خوردن اش امشب مزه ی دیگری دارد . هندوانه را قاچ می کنیم بعدش نوش جان می کنیم مزه اش همان مزه ی انار خوردن در این شب را می ده . بشقاب آجیل و تخمه را شبهای دیگری هم در طول سال می گذاریم وسط و شروع می کنیم به شکستن و حرف نشخوار می کنیم ، ولی امشب روح ویژه ای را به جمع می آورد . روحی از صمیمت و دوست در جمع . شبهای گذشته هم سرد بود چه بسا سردتر از امشب ، اما سردی را امشب بیشتر حس می کنی گویا باوری هست که باید باورش کنی . باورش می کنم و می پسندمش چون یاد آور خاطرات گذشته های دور می شود .
اما با اینکه طولانی است فردایی هست ، روشنایی هست پس امید هم هست .
صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که بر آید
Entry filed under: عمومی.
Trackback this post | Subscribe to the comments via RSS Feed